میای جلوی من و بابات می ایستی و از دخترکی می گی که دوستش داری .
این لحظه اصلا عجیب نیست و تو ناگزیری از عشق ، که تو خود حاصل عشقی ....
پسرم ......
مامانت برات حرف هایی داره . حرف هایی که به درد روزهای عاشقیت می خوره .
عزیز دلم یه وقتایی زن ، اخمو و بی حوصله میشه ، روزهایی میرسه که بهونه میگیره .
بدقلقی می کنه و حتی اسمتو صدا می کنه و تو به جای «جانم» همیشگی میگی :
«بله» و اون می زنه زیر گریه .
زن ها موجودات عجیبی هستن پسرم .
موجوداتی که میتونی با محبت آرومشون کنی و یا با بی توجهی از پا درشون بیاری .
باید برای اینجور وقت ها آماده باشی . باید یاد بگیری که نازشو بکشی .
عزیزم . پسر مغرور و دوست داشتنی من ؛
ناز کشیدن شاید کار مسخره ای به نظر برسه ، اما باید یاد بگیری .
زن ها به طرز عجیبی محتاج لحظه هایی هستن که نازشون خریدار داره .
میدونی ؟
این ویژگی زنه ، گاهی غصه هاش مجبورش می کنه به گریه . خیلی پاپی دلیل گریش نشو. همیشه نیازی نیست دنبال دلیل و چرا باشی تا بتونی راه حل نشون بدی گاهی فقط باید بشنویش و بذاری تو بغلت گریه کنه و بعد فقط دستش رو بگیری و ببریش بیرون یه هدیه کوچولو براش بگیری و بگی که چقدر خوشگله . ازش تعریف کنی و باهاش حرف بزنی .
یاد بگیر که با مردونگیت غصه هاشو آب کنی نه از غصه آب بشه .
اگر هم پای فاصله در میونه کافیه که بهش زنگ بزنی و باهاش حرف بزنی .
اگر بازم گریه کرد و آروم نشد دلسرد نشو . باز هم صداش کن .
عاشقانه صداش کن ، حتی اگه واقعا خسته ای .
قول میدم درست اون لحظه ای که داری فکر میکنی این صدا کردنا فایده ای نداره و نمی خواد حرف بزنه و می خواد تنها باشه ، بر می گرده طرفت و توی آغوشت خودشو رها می کنه و . . .
زن ها هیچ وقت این لحظه ها رو که پاش وایسادی ، فراموش نمی کنن و همه انرژی رو که براش گذاشتی ، بهت بر می گردونن ...
پسرم این روزها که می نویسم هنوز دخترکی هستم پر از آرزو ، دخترکی که روزی زن میشه ، مادر میشه : مادر تو .